کودک من
سلام پسر گلم خیلی دوست دارم
ولی بعضی مواقع که از دستت ناراحت میشم و عصبانی منو ببخش که بهت تندی میکنم چند وقت
پیش یه مطلب زیبا توی نی نی سایت یکی از دوستان مامان گذاشت که منم اونو روی کاغذ نوشتم تا هر
وقت از دست تو عصبانی میشم و فکر یه کتک مفصل میاد به ذهنم اینو بخونم و آروم بشم
این مطلب رو اینجا میزارم که شاید روزی به کار بیاد عزیزم :
نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش
که دمی تو را از خود غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند
هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جـــــــــز تو
با هیچ کسی پیوندی ندارد جــــــــــز تو
به هیچ کس امید نمی بندد جــــــــــز تو
به هیچ کس آرام نمیگیرد جــــــــــــز تو
فقط و فقط تو را می شناسد و تورا می خواهد .عجیـب ((یکه شناس )) است
اوج نیاز و بیچارگی اش را حس می کنی ؟
اوج قدرت و حیات خودت را درک می کنی ؟
اگـــــــــــــر اورا محروم کنی چه کسی او را می پرورد ؟
و تــــــــــــــــو..........!
که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای می شود محرومش کنی؟
می شود کنارش نباشی و نمانی؟
آن هم زمانی که نیاز و تکیه گاه و امید او فقط و فقط تــویی!
تجربه خـــــــــدا بودن ؛اله بودن ؛تــــــــــــمام امیدوپناه کسی بودن ؛همه کس؛کسی بودن
تجربه سخت و شیرینی است
می فهمد آدم که برای خدا بودن به چه مایه از هستی و حیات و قدرت و علم و تمام آنچه را که می طلبد
احتـــــــــــیاج دارد
پــــــــــــس........!
خـــــــــــــــــــــــــدایی کن مادر خوب