پسرک روروئک سوار
سلام بر هستی زندگیم امیر جونم:
خیلی زود بزرگ شدی و هرروزم شیطون تر از روز قبل میشدی با اینکه مدام دوست داشتم در آغوش
بگیرمت ولی شما بر خلاف بچه های دیگه که بغلی میشدن از آغوشم فرار میکردی چون دوست داشتی
با تمام قوافضولی و خراب کاری بکنی توی خونه همه چیز رو بهم میریختی ومنم دنبالت باید جمع
میکردم تا اینکه بالاخره تونستی توی رو روئک بشینی و اون موقع بود که حسابی کیف میکردی از اینکه با
سرعت از دستم فرار میکردی حدود 6 ماهگی بود که تونستی به کمک بالش بشینی و پا بزنی .
توی روروئک با کمک بالش نشستی عزیزم
قربون اینجور نگاهت بره مامان عزیزم
اینجا داشتیم خونه تکونی میکردیم و خیلی خوشحال بودی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی